رمزگشایی از افق مذاکرات ایران و آمریکا

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه شرق نوشت: ایران بارها اعلام کرده مسیر مذاکره را نه از سر ضعف، بلکه با هدف صیانت از حقوق ملت و حفظ ثبات منطقه در پیش گرفته است.
در جریان این گفتوگوها، طرفین خواستهها و خطوط قرمز خود را بهروشنی مشخص کردهاند.جمهوری اسلامی ایران خواهان به رسمیت شناختهشدن فناوری صلحآمیز هستهای خود است و طرف آمریکایی نیز به دفعات اعلام کرده آنچه برایش اهمیت دارد، جلوگیری از ساخت سلاح هستهای توسط ایران است، نه اصل فعالیتهای هستهای در چارچوب صلحآمیز.
این همپوشانی نسبی در مواضع، اگر با صداقت سیاسی همراه باشد، میتواند زمینهساز تفاهمی پایدار باشد. استدلال ایران دراینباره نهتنها سیاسی، بلکه حقوقی نیز هست. بر اساس ماده ۴ معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای، حقی انکارنشدنی برای تمامی اعضا تلقی شده است: «هیچچیز در این معاهده نباید بهگونهای تفسیر شود که بر حق غیرقابل انکار تمامی اعضا برای توسعه، تحقیق، تولید و استفاده از انرژی هستهای برای اهداف صلحآمیز بدون تبعیض تأثیر بگذارد». ایران نیز همواره در چارچوب این ماده و تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی فعالیت کرده است؛ بنابراین تلاش برای محدودسازی این حق، نقض آشکار اصول NPT تلقی میشود.
از طرفی پیتر هگست، وزیر دفاع کنونی، با اتخاذ رویکرد تهاجمی و تهدیدآمیز، منویات «فشار حداکثری» ترامپ را نمایندگی کرده و در مدل دیپلماسی آمریکایی ترامپی، نقش شمشیر داموکلس را بازی میکند. در نقطه مقابل، چهرههایی همچون ترامپ و مشاورش استیو ویتکاف از تعامل مشروط با ایران دفاع کرده و فشار حداکثری صرف را بینتیجه میدانند و به همین دلیل تحت فشار نئوکانها نیز قرار گرفتهاند.
توییت اخیر پسر ترامپ نیز گواه این دوگانگی در رویکردهاست. جونیور ترامپ در واکنش به مطلبی که خبر از عملیات تبلیغاتی بنیاد صهیونیستی FDD علیه ویتکاف و مذاکرات ایران و آمریکا داده، اینگونه نوشته است: «نئومحافظهکاران دولت پنهان، استیو ویتکاف را تخریب میکنند چون به دنبال تضعیف دستور کار سیاست خارجی پدرم هستند.
دولت پنهان خواهان «جنگ» ابدی است». و به نظر میرسد «دولت سایه» در آمریکا نیز با حس سرخوردگی شکست در انتخابات، مسئول تخریب دولت رسمی و سیاستهای خارجی آنهاست که البته برای ما ایرانیان هم موضوعی تکراری و تجربهشده است. درعینحال، تصمیمات اقتصادی ترامپ همچون صدور فرمان تحریم مجدد خرید نفت و فراوردههای پتروشیمی از ایران، همچنان نشان از ادامه رویکرد سیاست چماق و هویج است.
چنین تصمیماتی، هرچند ممکن است از نگاه برخی ابزار چانهزنی تلقی شوند، اما در عمل روند مذاکرات را پیچیده کرده و تردیدهایی را درباره حسن نیت طرف آمریکایی ایجاد میکند. همین سیاستهای متناقض، فضا را برای پیشبرد گفتوگو سختتر و فرسایشیتر میکند. از دیگر سو، رفتار سه کشور اروپایی عضو برجام نیز مزید بر علت شده است.
فرانسه، آلمان و بریتانیا که در مراحل پیشین تلاشهایی برای میانجیگری داشتند، اکنون با حذف تدریجی از معادلات تصمیمگیری اصلی، به سیاستهای تخریبی روی آوردهاند. در این میان، نقش دولت فرانسه پررنگتر از دیگران است. ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، در تلاش است با نزدیککردن مواضع خود به اسرائیل و تکرار تهدید فعالسازی مکانیسم اسنپبک -که دیگر مبنای حقوقی لازم را ندارد- جایگاه پاریس را در معادلات حفظ کند. این در حالی است که استفاده مداوم از واژههایی همچون «بازگشت تحریمها» نهتنها بیپشتوانه است، بلکه خود مانعی برای اعتمادسازی است. در این فضای چندوجهی و پرفشار، ایران موضع خود را با صراحت و انسجام اعلام کرده است.
دکتر سیدعباس عراقچی، رئیس تیم مذاکرهکننده، در آخرین موضع رسمی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: «از طرف ایران هیچ تغییری در عزم ما برای دستیابی به یک راهحل مذاکراتی ایجاد نشده است. درواقع، ما بیش از هر زمان دیگری مصمم به دستیابی به یک توافق عادلانه و متوازن هستیم؛ توافقی که پایان تحریمها را تضمین و درخصوص اینکه برنامه هستهای ایران برای همیشه صلحآمیز خواهد ماند، اعتمادسازی کند، ضمن آنکه تضمین شود حقوق ایران به طور کامل رعایت خواهد شد».
در اصل، دکتر عراقچی با این توییت سعی کرده مجددا و بلافاصله توپ را در زمین طرف آمریکایی انداخته و هر تغییری در ساختار ابتدایی و پیشفرضهای مذاکراتی را به گردن طرف مقابل بیندازد. همین نگاه واقعگرایانه و درعینحال امیدوارانه است که باعث شده هنوز روزنههای دیپلماتیک برای دستیابی به تفاهمی پایدار باز بماند. اکنون زمان آن است که طرف مقابل نیز با درک دقیق از واقعیات منطقه و حقوق بینالملل، از سیاستهای تناقضآمیز فاصله بگیرد و در مسیر تفاهم متقابل گام بردارد؛ تفاهمی که نهتنها به نفع تهران و واشنگتن، بلکه به سود ثبات کل منطقه و جهان خواهد بود.