سراب طرح‌های انتقال آب از یک منطقه به منطقه دیگر

کدخبر: ۷۱۸۱۹۰
اقتصادنیوز: طرح‌‌‌های هنگفت انتقال آب بین‌حوضه‌‌‌ای سال‌هاست که به‌‌‌عنوان راه‌‌‌حلی سریع و فنی برای رفع بحران کم‌‌‌آبی در مناطق خشک و نیمه‌‌‌خشک معرفی می‌‌‌شوند؛ اما در عمل، همان‌‌‌گونه که از ابتدا نیز برای بسیاری از متخصصان و دغدغه‌‌‌مندان قابل‌‌‌پیش‌بینی بود، این طرح‌‌‌ها، خود به منشأ بحران‌هایی تازه در ابعاد محیط‌‌‌زیستی، اجتماعی و اقتصادی بدل شده‌‌‌اند.
سراب طرح‌های انتقال آب از یک منطقه به منطقه دیگر
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:آنچه روزی در قالب «هشدار» مطرح می‌‌‌شد، امروز به‌‌‌صورت واقعیت‌‌‌هایی تلخ نمایان شده است. نمونه روشن آن، تنش‌‌‌های اخیر در حوضه زاینده‌‌‌رود است که نه‌‌‌تنها کشاورزان اصفهانی، بلکه مردم یزد را نیز با چالش‌‌‌هایی جدی مواجه کرده است.

برخلاف تصور رایج که آن را مصداقی از «توزیع عادلانه آب» میان مناطق می‌‌‌پندارد، طرح‌‌‌های انتقال آب بین‌حوضه‌‌‌ای پیامدهای سنگینی، هم بر حوضه مبدأ و هم بر حوضه مقصد تحمیل می‌کند. در حوضه‌‌‌های مبدأ، شواهد متعدد از کاهش شدید جریان‌‌‌های سطحی، خشک‌‌‌شدن تالاب‌‌‌ها و رودخانه‌‌‌های دائمی، نابودی تدریجی کشاورزی، افت فزاینده سطح آب‌‌‌های زیرزمینی، فرونشست زمین و در نهایت مهاجرت اجباری حکایت دارند. این مداخلات، زیرساخت‌‌‌های زیستی و اجتماعی را در مقیاسی تهدید کرده‌‌‌اند که در بسیاری موارد بازگشت‌‌‌ناپذیر به نظر می‌‌‌رسد.

وضعیت حوضه مقصد نیز چندان بهتر نیست. اگرچه در کوتاه‌‌‌مدت ممکن است بهبودی در تامین آب و شکلی از توسعه همراه با اشتغال ایجاد شود، اما این دستاورد، ناپایدار، پرهزینه و شکننده است. توسعه در این مناطق بر پایه آبی شکل می‌گیرد که از کیلومترها دورتر تامین می‌شود؛ در نتیجه، صنایع و شهرک‌‌‌هایی در دل بیابان ایجاد می‌‌‌شوند که تکیه‌‌‌شان بر منابعی است که ذاتا ناپایدار و آسیب‌‌‌پذیرند. در چنین شرایطی، یک خط لوله به شریان حیاتی صنعت، اشتغال و زندگی شهری بدل می‌شود و این یعنی با کوچک‌ترین اختلال در مسیر انتقال آب -از تشدید خشکسالی در مبدأ گرفته تا اعتراضات اجتماعی یا کمبود منابع مالی برای بهره‌‌‌برداری و نگهداری زیرساخت‌‌‌ها- بحرانی پیچیده و چندبعدی را رقم می‌‌‌زند.

نمونه‌‌‌های متعددی ازاین‌‌‌دست، از طرح انتقال آب از سرشاخه‌‌‌های کارون به فلات مرکزی و طرح بهشت‌‌‌آباد گرفته تا پروژه‌‌‌های عظیم و انرژی‌‌‌بر انتقال آب از خلیج‌‌‌فارس به فلات‌مرکزی ایران، همگی در چارچوب همین الگوی ناپایدار قرار می‌‌‌گیرند؛ طرح‌‌‌هایی که بر عرضه‌‌‌محوری، صرف‌‌‌نظر از پایداری منابع، قیمت تمام‌شده واقعی و سایر تبعات گسترده آن، استوارند. چنین طرح‌‌‌هایی نه‌‌‌تنها پاسخگوی نیازهای بلندمدت نیستند، بلکه خود احتمالا  بسترساز بحران‌های آتی خواهند بود. به‌‌‌ویژه انتقال آب از خلیج‌‌‌فارس، با هزینه‌‌‌های نجومی، مصرف بالای انرژی و پیامدهای ناشناخته برای اکوسیستم دریا، نشان می‌دهد که این مسیر بیش از آنکه راه‌‌‌حل باشد، تکرار رویه گذشته‌‌‌ای شکست‌‌‌خورده در لباسی جدید است. بااین‌‌‌حال، در برابر این مسیر پرهزینه و شکننده، گزینه‌‌‌های واقع‌‌‌گرایانه‌‌‌تر و پایدارتری وجود دارند؛ راهکارهایی همچون مدیریت تقاضا، کاهش تلفات در شبکه‌‌‌های آب‌‌‌رسانی، بهینه‌‌‌سازی الگوهای مصرف در کشاورزی و صنعت، استفاده از پساب‌‌‌ها، بازچرخانی آب، واقعی‌‌‌سازی قیمت‌ها و توسعه بازار آب می‌‌‌توانند بدون تبعات جبران‌‌‌ناپذیر، وضعیت منابع آبی را بهبود بخشند. این رویکردها به‌‌‌جای افزودن بر عرضه، بر اصلاح مصرف و افزایش بهره‌‌‌وری تمرکز دارند و برخلاف پروژه‌‌‌های انتقال، نیازی به تخریب منابع یا هزینه‌‌‌های مالی و زیست‌‌‌محیطی گسترده ندارند. اما چرا با وجود این راهکارهای پایدار، همچنان پروژه‌‌‌های انتقال آب در صدر سیاستگذاری‌‌‌ها قرار دارند؟

 

پاسخ این سوال را نمی‌‌‌توان تنها به منافع اقتصادی کوتاه‌‌‌مدت، لابی‌‌‌های ذی‌‌‌نفوذ یا ساختار متمرکز تصمیم‌گیری نسبت داد؛ بلکه ریشه آن را باید در نگرش حاکم بر مدیریت منابع، به‌‌‌ویژه در حوزه آب و انرژی جست‌‌‌وجو کرد. در ایران، سال‌هاست آب و انرژی با قیمت‌هایی بسیار پایین‌‌‌تر از ارزش واقعی‌‌‌شان عرضه می‌‌‌شوند. این سیاست، شاید برای مصرف روزمره مردم یک مزیت به نظر برسد و حمایت از رفاه عمومی تعبیر شود، اما در عمل به مصرف بی‌‌‌رویه، هدررفت منابع و توجیه‌‌‌گر توسعه‌‌ پروژه‌‌‌های پرمصرف و غیراقتصادی در مناطق کم‌‌‌آب انجامیده است؛ پروژه‌‌‌هایی که هزینه‌‌‌های واقعی‌‌‌شان یا دیده نمی‌شود یا به دوش نسل‌‌‌های بعدی خواهد افتاد.

هشدار درباره تبعات چنین سیاست‌‌‌هایی موضوعی تازه نیست. تقریبا یک‌دهه پیش، زنده‌‌‌یاد مهدی آگاه در مصاحبه‌‌‌ای تامل‌‌‌برانگیز، تصویری دقیق و آینده‌‌‌نگرانه از وضعیت کنونی ترسیم کرده بود. او با زبانی طناز اما مبتنی بر واقعیت، از «دل‌‌‌سپردن به قصه‌‌‌های جن و پری» در سیاستگذاری‌‌‌های آبی کشور به‌‌‌جای پذیرفتن واقعیت‌‌‌های سخت اقتصادی سخن گفت. در قسمتی از مصاحبه از او پرسیده شد، راه برون‌‌‌رفت استان کرمان از بحران آب چیست که پاسخ داد: «قبول واقعیت، صرفه‌‌‌جویی، بهینه‌‌‌سازی و دل‌‌‌نبستن به قصه‌‌ جن و پری.» وقتی منظورش از «قصه‌‌ جن و پری» را پرسیدند، گفت: «بیهقی ‌هزار سال پیش می‌‌‌گوید من وقایع را آن‌‌‌گونه که هست می‌‌‌نویسم؛ گرچه جذاب نیست. مردم ما به‌‌‌طور ذاتی قصه‌‌ جن و پری را بیشتر دوست دارند تا واقعیت تاریخی را... مردم دوست دارند که استاندار کرمان مصاحبه کند و بگوید ما در میناب آب‌‌‌شیرین‌‌‌کن می‌‌‌گذاریم و آب را شیرین می‌‌‌کنیم و به ارتفاع ۲هزار و ۸۰۰متر پمپاژ می‌‌‌کنیم، بعد در کرمان تحویل می‌‌‌دهیم و بعد با آن کشاورزی هم می‌‌‌کنیم...» نگاه او صرفا به ابعاد فنی یا زیرساختی محدود نمی‌‌‌شد؛ بلکه انتقال آب را مساله‌ای امنیتی، اجتماعی و حتی بین‌‌‌نسلی می‌‌‌دانست. در ادامه همان گفت‌‌‌وگو، او به‌‌‌روشنی بر هزینه‌‌‌های پنهان و ارزش واقعی آب نیز انگشت می‌‌‌گذارد: «همین لوله آبی که می‌‌‌خواستند بیاورند رفسنجان (خط انتقال آب سولکان به رفسنجان)، اگر کسی در سر راه نشسته بود و صدمه‌‌‌ای به این لوله می‌‌‌زد، چقدر کشاورزی‌‌‌اش رونق پیدا می‌‌‌کرد؟ من همیشه تصورم این بود که حتی اگر این طرح عجیب اجرا می‌‌‌شد، در این دشت‌‌‌های تشنه، یک ارتشی می‌‌‌خواست که همیشه از این لوله آب محافظت کند.»

 

مهدی آگاه به‌‌‌طور خاص به این نکته اشاره کرده که هزینه‌‌‌ها و پیامدهای طرح‌‌‌های انتقال آب، در نهایت به دوش مردم و نسل‌‌‌های آینده خواهد افتاد: «علاقه به داستان جن و پری در بین برخی از کارشناسان ما هم وجود دارد... اگر عموی پولداری داشته باشیم که برای ما آب را از سیاره‌‌ تیتان -که همه‌‌‌اش آب است- بیاورد، به من بگویند خوب است؟ می‌‌‌گویم اگر خرجش را من ندهم، خوب است؛ وگرنه هر خرجی که می‌‌‌کنیم، یا از کیسه خودمان است یا از کیسه نسل‌‌‌های بعد.»

اکنون روشن است که این هشدارها نه از سر بدبینی، بلکه بر پایه شناختی عمیق از منابع‌‌‌طبیعی، منطق اقتصادی و ملاحظات زیست‌‌‌محیطی استوار بودند. بازخوانی این دیدگاه‌‌‌ها، تنها یادآوری گذشته نیست؛ بلکه تلنگری است درباره تکرار اشتباهاتی که اصلاحشان روزبه‌‌‌روز پرهزینه‌‌‌تر می‌شود.

 

تا زمانی که این نگاه عرضه‌محور اصلاح نشود و ساختار اقتصادی و مدیریتی کشور در حوزه آب و انرژی از بنیان دگرگون نشده و اولویت‌‌‌بخشی به راه‌‌‌حل‌‌‌های پایدار و اقتصادی، جایگزین سیاست‌‌‌های نمایشی نشود، طرح‌‌‌های غیرمنطقی و مناقشه‌‌‌برانگیز مانند انتقال آب بین‌حوضه‌‌‌ای همچنان در دستور کار باقی خواهند ماند؛ حتی اگر بهای آن، تخریب سرزمین، تنش‌‌های اجتماعی و تضعیف منابع طبیعی و ثروت فرانسلی باشد.

 

 
 

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید